خاطرات شعب و تجربه‌های حضور در کیوب برگر؛ قصه فضا، روح مشترک برند

فضای داخلی یک رستوران برگر شهری با نور گرم و کم، تمرکز روی برگر گورمه روی میز و حضور مشتریان در پس‌زمینه برای بیان تجربه شعبه و هویت فضایی رستوران

این پروژه‌ی مقالات وبلاگ «کیوب برگر» یک بخش کاملاً تخصصی و محوری در هویت محتوایی برند است. تجربه برگر فقط در بشقاب خلاصه نمی‌شود؛ «تجربه شعبه» یعنی همان لحظه‌ای که از در وارد می‌شوید تا زمانی که آخرین لقمه را می‌خورید و از رستوران بیرون می‌آیید. معماری داخلی، موسیقی، نور، بو، نوع چیدمان میزها و رفتار تیم، همه کنار هم «خاطره حضور» را می‌سازند.

خیلی از ما این حس را داشته‌ایم که دو شعبه از یک برند، طعم تقریباً یکسانی دارند اما فضا و حال‌وهوا کاملاً متفاوت است؛ در یکی راحت و گرم هستیم، در دیگری سردی و فاصله را تجربه می‌کنیم. این تفاوت، اتفاقی نیست؛ نتیجه طراحی یا عدم طراحی آگاهانه «تجربه مشتری» است. در این مقاله، به‌صورت عملی و حسی سراغ هویت فضایی رستوران برگر می‌رویم و می‌بینیم هر شعبه کیوب برگر چطور تلاش می‌کند بخشی از یک روح مشترک را حمل کند.

هویت مکانی در رستوران برگر یعنی چه؟

وقتی از «هویت مکانی» یک رستوران حرف می‌زنیم، منظورمان فقط دکور شیک یا دیوارهای اینستاگرامی نیست. هویت مکانی، ترکیب آگاهانه فضا، صدا، نور، بو، مسیر حرکت و حتی نوع سلام‌کردن تیم است؛ چیزی که باعث می‌شود بگویید «این‌جا، خودش است» و با چشم بسته هم بتوانید حدس بزنید در کدام برند نشسته‌اید.

در یک فست‌فود تخصصی برگر مثل کیوب برگر، هویت مکانی باید امتداد طبیعی هویت طعمی و فلسفه طعم کیوب باشد؛ یعنی همان‌طور که روی ترکیب گوشت، نان و سس حساسیت وجود دارد، روی چیدمان میز، فاصله صندلی‌ها، رنگ نور و ریتم فضا هم فکر شده باشد. این‌جا جایی است که علم طراحی تجربه مشتری با هنر مهمان‌نوازی شهری تلاقی می‌کند.

سه لایه اصلی هویت مکانی

  • لایه عملکردی: مسیر ورود، سفارش، تحویل، پیدا کردن میز، دسترسی به سرویس، همه بدون گیجی و سردرگمی.
  • لایه حسی: نور، صدا، رنگ، دما، بو؛ همان چیزهایی که «حال‌وهوا» را می‌سازند.
  • لایه روایی: داستان برند، نمادها، تصاویر و جزئیاتی که به شما یادآوری می‌کند در جهان کیوب هستید، نه یک فست‌فود بی‌هویت.

ترکیب این سه لایه است که «فضای رستوران برگر» را از یک مکان صرفاً برای سیرشدن، به یک لوکیشن خاطره‌ساز تبدیل می‌کند.

نقش صدا، نور و بو در تجربه خوردن برگر

اگر درباره طعم برگر حرفه‌ای مطالعه کرده باشید، می‌دانید که مغز ما طعم را فقط از روی زبان تشخیص نمی‌دهد؛ تصویر، صدا و بو، هم‌زمان به مغز سیگنال می‌دهند. در تجربه شعبه، سه عنصر صدا، نور و بو، بیش از بقیه خودشان را نشان می‌دهند.

صدا: از موسیقی تا ریتم آشپزخانه

موسیقی خیلی بلند، مکالمه را سخت می‌کند؛ موسیقی خیلی آرام، فضا را بی‌روح می‌کند. در یک برگر تخصصی شهری، ریتم موسیقی باید با ریتم فضا هماهنگ باشد؛ نه شبیه کافه‌ نشستن طولانی، نه شبیه فودکورت شلوغ و استرس‌زا.

  • صداهای پس‌زمینه مثل جلز‌ولز گریل و صدای آماده‌شدن سفارش، حس «تازه و زنده بودن» غذا را تقویت می‌کند.
  • کاهش پژواک و سروصدا با انتخاب متریال مناسب (چوب، پارچه، پنل‌های آکوستیک) باعث می‌شود صدای دوستان‌تان را بهتر بشنوید و از جمع جدا نشوید.

نور: دمای رنگ و تمرکز روی برگر

طراحی نور، مستقیماً روی اشتها و برداشت شما از رنگ و بافت برگر اثر می‌گذارد. نور سرد و خیلی تند، نان و پتی را خشک و بی‌روح نشان می‌دهد؛ نور خیلی زرد و کدر، همه‌چیز را یک‌دست می‌کند.

  • نور عمومی باید ملایم و گرم باشد تا فضا صمیمی بماند.
  • نور متمرکز روی میز یا سینی، جزئیات پتی، ذوب پنیر و بخار برگر را برجسته می‌کند.
  • کنتراست روشنایی بین آشپزخانه باز و سالن، حس «لَب‌لب آتش بودن» و تازگی را القا می‌کند.

بو: آروما به‌عنوان امضای شعبه

بوی محیط، اولین چیزی است که حتی قبل از دیدن منو حس می‌کنید. ترکیب بوی گریل، نان تست‌شده و ادویه‌ها اگر کنترل‌شده و تمیز باشد، به یک «امضای احساسی» تبدیل می‌شود؛ چیزی که سال‌ها بعد با استشمام یک بوی مشابه، خاطره حضور شما را زنده می‌کند.

  • تهویه خوب، اجازه نمی‌دهد بوی روغن سوخته یا دود سنگین، تمام فضا را اشباع کند.
  • استفاده از مواد اولیه استاندارد و استانداردهای کیوب در سرخ‌کردن و گریل، باعث می‌شود بو، خوشایند و اشتهابرانگیز بماند، نه آزاردهنده.

اثر دما، چیدمان و فاصله میزها بر خاطره حضور

جزئیاتی مثل دمای محیط، فاصله میزها و مدل صندلی، شاید در نگاه اول پیش‌پاافتاده به‌نظر برسند، اما همین‌ها هستند که تعیین می‌کنند آیا یک شعبه در ذهن‌تان «راحت و دعوت‌کننده» ثبت می‌شود یا «سرد و گذری».

دمای محیط و ادراک دمای غذا

در هوای خیلی گرم سالن، برگر سریع‌تر سرد می‌شود و احساس «چرب‌تر شدن» در دهان تقویت می‌شود؛ در هوای خیلی سرد، اولین لقمه ممکن است عالی باشد اما خیلی زود غذا ولرم و کم‌جذاب می‌شود.

  • تنظیم دمای سالن نزدیک به محدوده راحتی بدن، کمک می‌کند دمای برگر برای مدت بیشتری «ایده‌آل» حس شود.
  • دمای مناسب همچنین روی درک بافت نان و پتی اثر دارد؛ نان در هوای خیلی خشک، زودتر سفت می‌شود.

فاصله میزها و حریم شخصی

در فرهنگ شهری ایران، خیلی‌ها دوست ندارند مکالمه‌شان توسط میز کناری شنیده شود. فاصله میزها و جهت قرارگیری آن‌ها، مستقیماً روی احساس امنیت و صمیمیت جمع تأثیر می‌گذارد.

  • فاصله منطقی، اجازه می‌دهد بدون بالا بردن صدا حرف بزنید.
  • قرار گرفتن پشت به دیوار یا ستون، برای خیلی‌ها حس «آرامش و تسلط» می‌آورد.
  • چیدمان گروهی، میزهای دونفره و فضاهای بلندتر کنار پنجره، هرکدام تیپ تجربه متفاوتی می‌سازد.

چیدمان و دیده‌شدن برگر روی سینی

نحوه چیدمان سینی روی میز، مسیر نگاه را هدایت می‌کند. وقتی برگر در مرکز تصویر باشد و نور روی آن بیفتد، مغز شما آن را «قهرمان صحنه» می‌فهمد.

  • ارتفاع میز و صندلی باید طوری باشد که برگر تقریباً در میدان دید مستقیم شما قرار بگیرد، نه خیلی پایین و نه خیلی بالا.
  • جای صحیح نوشیدنی، فرایز و سس‌ها کمک می‌کند بدون شلوغی، هر لقمه را راحت‌تر بسازید.
  • سطح تمیز و منظم میز، بی‌آنکه مستقیم بگویید، به شما سیگنال استاندارد و دقت می‌دهد.

چطور هر شعبه کیوب برگر بخشی از یک روح مشترک را حمل می‌کند؟

وقتی یک برند تصمیم می‌گیرد به‌جای «فقط فروش برگر»، یک جهان محتوایی برند بسازد، هر شعبه تبدیل به یک صحنه از یک داستان بزرگ‌تر می‌شود. در کیوب برگر، استانداردهای آشپزخانه و برگر بدون توجه به فضا کامل نیست؛ روح مشترک، همان جایی است که هویت طعم کیوب با هویت فضایی گره می‌خورد.

چه چیزهایی باید بین شعب مشترک بماند؟

  • زبان طراحی کلی: متریال‌ها، طیف رنگ‌ها، نوع نورپردازی و حس کلی فضا.
  • تجربه سفارش: نحوه خوش‌آمدگویی، شفافیت منو، روند ثبت و تحویل سفارش.
  • رفتار تیم: لحن محترمانه اما صمیمی، توضیح‌دادن در صورت نیاز، و رسیدگی به جزئیات.

این عناصر، باعث می‌شود حتی اگر داستان کیوب برگر را نخوانده باشید، با حضور در دو شعبه مختلف، «روایت برند کیوب» را از طریق تجربه بدنی و حسی خودتان درک کنید.

و چه چیزهایی می‌توانند مخصوص هر شعبه باشند؟

  • لوکیشن: یک شعبه در بافت اداری شلوغ است، دیگری در محله‌ای خانوادگی و آرام.
  • تیپ مهمان‌ها: دانشجو، خانواده، رفقای شبانه، زوج‌ها یا همکاران.
  • ریتم روز و شب: بعضی شعب عصرها زنده‌ترند، بعضی ظهرها.

روح مشترک یعنی در هر شعبه کیوب برگر، با نسخه‌ای از همان استاندارد و دقت مواجه شوید، اما اجازه داشته باشید «خاطره شعبه» مخصوص خودتان را بسازید.

از لحظه ورود تا آخرین لقمه: سناریوی تجربه شعبه

برای اینکه «تجربه شعبه» را بهتر ببینید، می‌توان آن را به چند صحنه ساده تقسیم کرد. هر صحنه اگر درست طراحی شود، جمع آن‌ها یک خاطره ماندگار می‌سازد.

صحنه ۱: ورود و سلام اول

  • دیدن درِ ورودی، تابلو، نور بیرون و اولین نگاه به داخل.
  • سلام و نگاه اول تیم سالن؛ آیا شما را دیده‌اند یا باید دنبال نگاهشان بگردید؟
  • بو و صدا در چند ثانیه اول؛ جلز‌ولز گریل، موسیقی پس‌زمینه، هوای خنک یا گرم.

صحنه ۲: انتخاب و سفارش

  • واضح‌بودن منو برای کسی که برای اولین‌بار آمده.
  • اگر بین چند برگر مردد هستید، آیا کسی با حوصله سبک طعمی و تندی هر گزینه را توضیح می‌دهد؟
  • زمان انتظار منطقی و اطلاع‌رسانی شفاف.

صحنه ۳: نشستن، نگاه‌کردن، منتظرماندن

  • راحتی صندلی و ارتفاع میز.
  • دیدن بخشی از آشپزخانه یا گریل؛ احساس کنترل و اعتماد.
  • امکان صحبت‌کردن بدون دادزدن.

صحنه ۴: رسیدن سینی و اولین لقمه

  • ظاهر سینی و نظم چیدمان.
  • بخار برگر، رنگ پوسته پتی و نان، و اولین بوی عمیق.
  • تجربه حسی اولین لقمه؛ تردی نان، آبداری پتی، دمای ایده‌آل.

صحنه ۵: خداحافظی و ثبت خاطره

  • آیا کسی می‌پرسد تجربه‌تان چطور بود؟
  • حس شما هنگام بیرون‌رفتن؛ آیا می‌گویید «باید دوباره برگردم»؟
  • تمایل به عکس‌گرفتن، استوری‌کردن و به‌اشتراک‌گذاشتن لحظه.

چالش‌ها و راه‌حل‌ها در طراحی فضای رستوران برگر

طراحی «هویت فضایی رستوران» روی کاغذ ساده است؛ اما در واقعیت، با محدودیت فضا، بودجه، قوانین شهری و سلیقه متنوع مهمان‌ها روبه‌رو هستیم. چند چالش رایج و راه‌حل‌های عملی را می‌توان این‌طور خلاصه کرد:

چالش رایج در شعباثر روی تجربه حضورراه‌حل عملی
سروصدای زیاد و پژواکخستگی ذهن، سخت‌شدن مکالمه، کوتاه‌شدن زمان حضوراستفاده از متریال جاذب صدا، تنظیم ولوم موسیقی، تفکیک منطقی بخش‌های شلوغ و آرام
نور نامتعادل یا خیلی تندبد دیده‌شدن بافت برگر، خستگی چشم، کاهش جذابیت بصریبه‌کارگیری نور گرم، نور متمرکز روی میزها و تنظیم کنتراست با پس‌زمینه تیره
بوی سنگین روغن یا دوداحساس سنگینی، کاهش تمایل به سفارش مجددتهویه قوی، روغن استاندارد، کنترل دما در سرخ‌کردن
فاصله کم میزهاازبین‌رفتن حریم شخصی، استرس در جمع‌های خانوادگی و دوستانهطراحی چیدمان با احترام به حریم، استفاده از جداکننده‌های هوشمند

در کیوب برگر، بخشی از استانداردهای کنترل کیفیت فقط مربوط به آشپزخانه نیست؛ پایش منظم دما، نور، صدا و تمیزی فضا هم در همین مسیر تعریف می‌شود تا تجربه شعبه، با فلسفه طعم هم‌راستا بماند.

نقشه حسی شخصی: چطور تجربه شعبه را آگاهانه ثبت کنیم؟

یکی از بهترین روش‌ها برای فهمیدن اینکه چرا یک شعبه برای‌تان خاطره‌انگیز شده، ساختن یک «نقشه حسی شخصی» است. دفعه بعد که به یکی از شعب کیوب برگر رفتید، سعی کنید در طول حضور، این چهار بُعد را به‌صورت آگاهانه رصد کنید.

گام‌به‌گام ساخت نقشه حسی

  1. دیدن: به نور، رنگ‌ها، فاصله‌ها، شلوغی یا خلوت بودن نگاه کنید. اولین تصویری که از فضا در ذهن‌تان ثبت می‌شود چیست؟
  2. شنیدن: سطح صدا، نوع موسیقی، نزدیک‌بودن صداهای آشپزخانه یا سفارش را حس کنید. این صداها شما را سرحال می‌کند یا خسته؟
  3. بو کردن: بوی غالب فضا را پیدا کنید؛ گریل، نان، ادویه یا چیز دیگری؟ این بو چقدر اشتهابرانگیز است؟
  4. لمس و دما: راحتی صندلی، دمای هوا، حتی جنس میز را حس کنید. همه‌چیز به «آرام‌بودن» نزدیک است یا «عجله و گذر»؟

در پایان، چند کلمه روی گوشی یا دفترتان بنویسید: «گرم»، «سرد»، «شلوغ اما دوست‌داشتنی»، «آرام و قابل‌گفت‌وگو»، «نور برای عکس عالی بود» و… این‌ها همان واژه‌هایی هستند که بعدها، وقتی اسم آن شعبه را می‌شنوید، به‌صورت خودکار در ذهن‌تان پخش می‌شوند.

خاطرات شعب و قصه‌های کوچکِ فضا

هر شعبه در شهر، به‌مرور پر از قصه می‌شود؛ قصه‌هایی که شاید در هیچ منویی نوشته نشود، اما بخش مهمی از «سرمایه حسی» برند است. چند نمونه از این قصه‌ها را احتمالاً در هر شعبه می‌توان پیدا کرد.

اولین برگر دونفره کنار پنجره

تصور کنید یک زوج جوان، بعد از یک روز طولانی کاری، برای اولین‌بار تصمیم می‌گیرند کیوب برگر را امتحان کنند. روی میز کنار پنجره می‌نشینند، شهر زیر پایشان زنده است، نور گرم داخل، صورت‌ها را نرم و صمیمی کرده و اولین لقمه، با صدای خنده و گفتن «اوه، این واقعاً فرق داره» همراه می‌شود. آن میز، از آن شب به بعد برایشان تبدیل می‌شود به «میز ویژه»؛ هر بار که به آن شعبه بازمی‌گردند، ناخودآگاه همان نقطه را انتخاب می‌کنند.

شعبه‌ای که لوکیشن دورهمی دوستانه شد

یک گروه دوستان دانشگاهی، سال‌هاست هر چند ماه یک‌بار دور هم جمع می‌شوند؛ چالش انتخاب محل، همیشه یک موضوع تکراری است. بعد از چند تجربه موفق در یکی از شعب کیوب برگر، همان فضا تبدیل می‌شود به «لوکیشن رسمی دورهمی». دلیلش فقط طعم برگر نیست؛ میز بزرگ وسط سالن، نور مناسب برای گرفتن عکس‌های دسته‌جمعی، موسیقی که اجازه خنده‌بلند می‌دهد و تیمی که چهره‌های تکراری را به‌خاطر می‌سپارد.

یک گوشه آرام برای مشتری همیشگی

شاید در هر شعبه، یک چهره آشنا باشد که تنها می‌آید، یک برگر مشخص سفارش می‌دهد و روی یک صندلی ثابت می‌نشیند. برای او، آن گوشه آرام بخشی از روتین زندگی شهری است؛ جایی برای استراحت بین دو جلسه، خواندن چند صفحه کتاب یا چک‌کردن شبکه‌های اجتماعی. این «عادت مکانی» دقیقاً همان جایی است که هویت فضایی رستوران، وارد زندگی روزمره مشتری می‌شود.

تجربه شعبه، ادامه طبیعی طعم برگر

تجربه خوردن برگر، اگر فقط به مزه در دهان محدود شود، خیلی زود فراموش می‌شود. آنچه یک برند را در ذهن شما ماندگار می‌کند، ترکیب «طعم»، «فضا» و «روایت شخصی» است. هویت فضایی رستوران، از صدا و نور و بو گرفته تا دما، فاصله میزها و رفتار تیم، همه با هم یک خاطره کامل می‌سازند؛ خاطره‌ای که بعدها وقتی اسم شعبه یا برند را می‌شنوید، در چند ثانیه در ذهن‌تان بازپخش می‌شود.

  • طعم خوب، بدون فضای درست، نصفه‌نیمه در ذهن می‌ماند.
  • فضای خوب، بدون استاندارد محصول، اعتماد را می‌شکند.
  • روح مشترک میان شعب، از تکرار هوشمند استانداردها و اجازه‌دادن به قصه‌های محلی متولد می‌شود.
  • نقشه حسی شخصی، کمک می‌کند بفهمید چرا یک شعبه برایتان «خانه دوم» می‌شود.
  • کیوب برگر تلاش می‌کند از آشپزخانه تا سالن، از فلسفه طعم تا طراحی فضا، یک تجربه یکپارچه و مهندسی‌شده بسازد.

حالا نوبت شماست. دفعه بعد که به یکی از شعب کیوب برگر سر زدید، چند دقیقه‌ای آگاهانه به نور، صدا، بو، دما، فاصله میزها و رفتار تیم فکر کنید. ببینید کدام جزئیات بیش از همه در خاطره حضورتان می‌ماند، آن را در استوری یا یادداشت شخصی ثبت کنید و بین شعب مختلف مقایسه کنید. همین دقت کوچک، شما را از یک مهمان معمولی به یک «کاوشگر تجربه» در جهان کیوب تبدیل می‌کند.

پرسش‌های متداول درباره تجربه شعبه و هویت فضایی رستوران

چرا دو شعبه از یک برند، با وجود منوی مشترک، حس کاملاً متفاوتی می‌دهند؟

زیرا «منو» فقط یکی از اجزای تجربه است. طراحی فضا، نور، صدا، بو، چیدمان، نوع مشتریان هر محله و حتی تیم حاضر در شیفت، همگی روی ادراک شما از همان برگر اثر می‌گذارند. اگر این عناصر در یک شعبه آگاهانه طراحی و استاندارد شده باشند و در شعبه دیگر رها شده باشند، ذهن شما در اولی حس انسجام و در دومی حس سردرگمی می‌گیرد؛ حتی اگر مواد اولیه دقیقاً یکسان باشند.

آیا واقعاً موسیقی و صدا می‌توانند روی طعم برگر تأثیر بگذارند؟

نه به‌صورت مستقیم روی ترکیب شیمیایی، اما روی «برداشت ذهنی» شما از طعم قطعاً اثر دارند. موسیقی خیلی بلند یا آزاردهنده، تمرکز را از لقمه می‌گیرد و باعث می‌شود تندی، شوری یا چربی بیشتر اذیت کند. موسیقی هماهنگ و ولوم متعادل، فضا را امن و صمیمی می‌کند و اجازه می‌دهد روی آبداری پتی، بافت نان و لایه‌های طعمی توجه کنید. به همین دلیل در طراحی تجربه مشتری، صدا یکی از پارامترهای اصلی است.

چطور می‌توانم خودم تجربه شعبه را بهتر تحلیل کنم؟

کافی است در هر بازدید، چهار سؤال ساده را از خودتان بپرسید: چه می‌بینم؟ چه می‌شنوم؟ چه بویی حس می‌کنم؟ دمای فضا و راحتی نشستن چگونه است؟ پاسخ کوتاه به همین چهار سؤال، نقشه حسی شخصی شما را می‌سازد. اگر این نقشه را بین دو یا چند شعبه مقایسه کنید، متوجه می‌شوید چرا بعضی فضاها برایتان صمیمی‌تر و خاطره‌سازتر شده‌اند.

نقش استانداردها در یکپارچگی تجربه شعب مختلف چیست؟

استانداردها مثل ستون فقرات برند عمل می‌کنند. همان‌طور که استانداردهای فنی برای گوشت، نان و سس در آشپزخانه تعریف می‌شود، برای دما، نور، تمیزی، چیدمان و رفتار تیم هم باید اصول روشنی وجود داشته باشد. این اصول کمک می‌کند وقتی از یک شعبه به شعبه دیگر می‌روید، با «جهانی آشنا» مواجه شوید؛ جهانی که اجازه می‌دهد قصه‌های محلی و حال‌وهوای هر محله، روی یک بستر پایدار بنشینند.

چطور می‌توانم خاطره حضورم در کیوب برگر را با دیگران به اشتراک بگذارم؟

می‌توانید در شبکه‌های اجتماعی‌تان یک استوری یا پست کوتاه بگذارید و علاوه‌بر عکس برگر، چند کلمه هم درباره فضا، نور، موسیقی و حس کلی شعبه بنویسید. اگر تجربه خاصی مثل جشن کوچک، دورهمی دوستانه یا اولین حضور در کیوب داشته‌اید، روایت آن لحظه‌ها، هم برای دیگران الهام‌بخش است و هم به تیم کیوب کمک می‌کند بهتر بفهمد «کدام عناصر فضا» بیش از همه در خاطره شما مانده است.

هانیه مقدم با نگاهی انسانی و روایت‌محور، برگر را از زاویهٔ سبک زندگی، احساس و هویت غذایی بررسی می‌کند. برای او غذا صرفاً یک محصول نیست؛ تجربه‌ای است که در حافظه، روابط، سلیقه و حال‌وهوای افراد ریشه دارد. هانیه در نوشته‌هایش از روان‌شناسی انتخاب غذا، لحظه‌های دور میز، تجربه‌های پشت‌صحنهٔ کیوب، و نقش برگر در زندگی روزمره می‌گوید. متن‌های او گرم، صمیمی اما دقیق‌اند رشته‌ای از روایت‌های کوتاه و تأمل‌برانگیز که نشان می‌دهند چرا یک برگر می‌تواند بخشی از سبک زندگی باشد. او مخاطب را به گفت‌وگویی آرام دعوت می‌کند؛ گفت‌وگویی دربارهٔ برگر، انسان و معناهای کوچک زندگی.
هانیه مقدم با نگاهی انسانی و روایت‌محور، برگر را از زاویهٔ سبک زندگی، احساس و هویت غذایی بررسی می‌کند. برای او غذا صرفاً یک محصول نیست؛ تجربه‌ای است که در حافظه، روابط، سلیقه و حال‌وهوای افراد ریشه دارد. هانیه در نوشته‌هایش از روان‌شناسی انتخاب غذا، لحظه‌های دور میز، تجربه‌های پشت‌صحنهٔ کیوب، و نقش برگر در زندگی روزمره می‌گوید. متن‌های او گرم، صمیمی اما دقیق‌اند رشته‌ای از روایت‌های کوتاه و تأمل‌برانگیز که نشان می‌دهند چرا یک برگر می‌تواند بخشی از سبک زندگی باشد. او مخاطب را به گفت‌وگویی آرام دعوت می‌کند؛ گفت‌وگویی دربارهٔ برگر، انسان و معناهای کوچک زندگی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × پنج =