وقتی سس هم «طراحی مهندسی» میخواهد
کیوب برگر فقط یک فستفود تخصصی برگر نیست؛ اینجا قرار است یک Flavor Lab و مرجع فارسی مهندسی طعم ساخته شود. در مجله و مقالات کیوب برگر، ما به برگر و سس مثل یک «پروژه مهندسی» نگاه میکنیم؛ با فرمول، تست، استاندارد و R&D.
یکی از بزرگترین حلنشدگیهای آشپزخانههای ایرانی این است که سسها با آزمون و خطای شفاهی ساخته میشوند، نه با فرمول مکتوب. نتیجه؟
- هر شیفت، طعم سس کمی فرق میکند.
- بافت یک روز شل است، یک روز سفت و دانهدار.
- آموزش نیروهای جدید سخت و پرهزینه میشود.
- امکان توسعه شعبه و کنترل کیفیت از بین میرود.
این مقاله قلب علمی گروه «مهندسی سس برگر» در وبلاگ کیوب است؛ جایی که فرمول سس برگر را از دید فرمولنویسی سس، R&D سس و توسعه محصول سس برگر بررسی میکنیم. از مفاهیم پایه (درصد مواد، Brix، نسبت چربی به آب و اسید به چربی) تا تعادل طعمی، آزمون حسی و تبدیل یک دستور خانگی به فرمول استاندارد برند.
چرا سس برگر نیاز به فرمولنویسی دارد؟ ثبات، مقیاسپذیری، آموزش
اگر برگر را یک «ساختمان طعمی» در نظر بگیریم، سس شبیه ملات بین آجرهاست؛ کم و زیاد شدنش کل سازه را عوض میکند. برای همین برندهایی مثل کیوب برگر مجبورند از منطق فرمولنویسی سس استفاده کنند، نه دستور شفاهی.
۱. ثبات طعم؛ تجربه تکرارپذیر برای مشتری
در فرهنگ غذایی شهری ایران، مشتری انتظار دارد «برگر امشب» همان طعم اولین تجربهاش را تکرار کند. بدون فرمول دقیق:
- چشمسنجی و قاشقسنجی باعث اختلاف شدید در شوری، تندی و غلظت میشود.
- تعادل چربی، اسیدیته و شیرینی هر بار جابهجا میشود.
- بازگشت مشتری و وفاداری طعمی تضعیف میشود.
فرمول استاندارد یعنی نسبتهای وزنی و درصدی ثابت که هر آشپز با هر سطح تجربه، همان نتیجه را تولید کند.
۲. مقیاسپذیری و توسعه شعب
رستورانی که امروز یک شعبه دارد و فردا قصد فرنچایز یا توسعه دارد، اگر سساش «دست یک نفر» باشد، عملاً قفل شده است. فرمولنویسی حرفهای برای سس برگر:
- امکان تولید در حجمهای مختلف (۱۰، ۵۰، ۱۰۰ کیلو) را میدهد.
- انتقال دانش به شعب دیگر را ساده میکند.
- کنترل کیفیت و بازرسی را عملی و شفاف میکند.
در استانداردهای کیوب، سس فقط یک «تاپینگ خوشمزه» نیست؛ یک پارامتر قابل اندازهگیری است.
۳. آموزش و R&D سس
وقتی فرمول مکتوب ندارید، آموزش نیروهای جدید تبدیل میشود به حفظ کردن و تقلید. اما در یک آشپزخانه حرفهای:
- فرمول سس برگر روی کاغذ (یا نرمافزار) ثبت است.
- هر تغییر کوچک در R&D سس، با تاریخ، درصد و نتیجه تست حسی ثبت میشود.
- آشپز بهجای «حدس»، از دادههای قبلی برای اصلاح فرمول استفاده میکند.
این همان چیزی است که برندهایی مثل کیوب برای ساخت هویت طعم پایدار به آن نیاز دارند.
مفاهیم پایه در فرمولنویسی سس برگر
قبل از هر کار عملی، باید زبان مشترک مهندسی سس را بشناسیم. چهار مفهوم کلیدی در فرمولنویسی سس برگر عبارتاند از: درصد مواد، Brix، نسبت چربی به آب و نسبت اسید به چربی.
۱. درصد مواد (Formulation by Percentage)
در توسعه محصول سس برگر، مواد را برحسب درصد وزنی مینویسیم، نه گرم. مجموع درصدها میشود ۱۰۰٪. مثلاً:
- مایونز: ۶۰٪
- کچاپ: ۲۰٪
- خیارشور خردشده: ۱۰٪
- آبلیمو: ۵٪
- شکر: ۳٪
- ادویه و نمک: ۲٪
هر وقت خواستید بچ کوچکتر یا بزرگتر بسازید، فقط روی همین درصد ضرب میکنید.
۲. Brix و درک «شیرینی مؤثر»
Brix در صنایع غذایی معیار میزان مواد جامد محلول (عمدتاً قندها) است. در سسهای مبتنی بر کچاپ یا سس باربیکیو، Brix روی:
- ادراک شیرینی و غلظت
- تکامـل طعم با حرارت (مثلاً در برگرهای گریلشده)
- پایداری میکروبی
اگر رفرکتومتر ندارید، میتوانید Brix را بهطور تجربی با مقایسه سس خودتان با یک برند مرجع تنظیم کنید، اما بهتر است در R&D حرفهای، عدد را دقیق اندازه بگیرید.
۳. نسبت چربی به آب
چربی (مایونز، روغن، زرده تخممرغ) به سس بافت کرمی و حس دهانی (mouthfeel) میدهد؛ آب (از کچاپ، سبزیجات، آبلیمو) آن را رقیق و طراوتبخش میکند. نسبت چربی به آب روی موارد زیر اثر میگذارد:
- غلظت سس روی نان
- ریزش یا ماندگاری در لایهبندی برگر
- چرب یا سبک بودن تجربه لقمه
مهندسی این نسبت باعث میشود سس شما روی نان ایرانی، نان بریوش یا بون کلاسیک، رفتاری قابل پیشبینی داشته باشد.
۴. نسبت اسید به چربی
اسید (سرکه، آبلیمو، ترشیها) دو کار مهم میکند:
- کاتکردن چربی و جلوگیری از سنگینی.
- افزایش شفافیت و شادابی طعم.
در فرمول سس برگر اگر چربی بالا باشد و اسید کم، سس سنگین و خستهکننده میشود. اگر اسید بیشازحد باشد، سس تیز و آزاردهنده میشود و طعم گوشت را میپوشاند. هدف، یک نقطه تعادل است که در ادامه با مثال عددی به آن برمیگردیم.
ابزارهای ساده برای ثبت فرمول در آشپزخانه
مهندسی سس قرار نیست حتماً با تجهیزات گران آغاز شود. حتی در یک آشپزخانه خانگی یا رستوران کوچک ایرانی هم میتوانید R&D سس را جدی و قابلاندازهگیری کنید.
۱. ترازوی دقیق و عادت وزنکشی
اولین قدم، کنار گذاشتن «قاشق» بهعنوان واحد اندازهگیری است. برای فرمولنویسی سس:
- از ترازوی دیجیتال حداقل با دقت ۱ گرم استفاده کنید.
- همه مواد (حتی نمک و ادویه) را وزن کنید.
- وزن کل را بنویسید و برای هر ماده، درصد نسبی حساب کنید.
این کار شاید در روزهای اول وقتگیر بهنظر برسد، اما بعد از چند بچ، تبدیل به روتین حرفهای آشپزخانه میشود.
۲. دفترچه R&D یا فایل ساده
یک دفترچه ساده (یا فایل اکسل/گوگلشیت) باز کنید و برای هر سس، ستونهای زیر را داشته باشید:
- تاریخ ساخت
- نام فرمول (مثلاً Mayo-Pickle V1)
- درصد و وزن هر ماده
- روش مخلوطکردن (ترتیب افزودن، زمان استراحت)
- نتیجه تست حسی سس (بافت، طعم، تعادل)
- تصمیم R&D سس برای بچ بعدی (افزایش/کاهش نمک، اسید، شیرینی…)
این تاریخچه بعد از چند ماه تبدیل میشود به «دانش مکتوب» برند شما؛ همان چیزی که کیوب برگر برای ساخت Flavor Identity خود نگه میدارد.
۳. نرمافزارهای ساده
اگر تیم بزرگتری دارید، یک فایل اکسل با فرمولهای خودکار بسازید که:
- پس از واردکردن وزن هر ماده، درصد را خودکار حساب کند.
- امکان مقیاسکردن بچ (مثلاً از ۲ کیلو به ۲۰ کیلو) را با یک عدد ضرب داشته باشد.
- بخش یادداشت برای ثبت بازخورد تست کور یا آزمون مثلثی داشته باشد.
نکته مهم این است که هر اصلاح در فرمول سس برگر باید ثبت شود؛ وگرنه R&D سس تبدیل به همان آزمون و خطای قدیمی میشود.
مهندسی تعادل طعمی؛ شیرینی، شوری، اسیدیته، تلخی، اومامی
یک سس برگر حرفهای فقط «خوشمزه» نیست؛ از زاویه مهندسی، باید روی پنج پایه طعمی کنترل داشته باشید: شیرینی، شوری، اسیدیته، تلخی و اومامی. این تعادل باید با پتی، نان و تاپینگ همخوان شود.
۱. شیرینی
شیرینی در سس برگر بیشتر از شکر، عسل، کچاپ شیرین یا حتی پیاز کاراملی میآید. نقش آن:
- گردکردن تیزی اسید و شوری
- ایجاد حس «comfort food» برای ذائقه ایرانی
اگر برگر شما پیاز کاراملی و نان کمی شیرین دارد، در فرمول سس، درصد شیرینی را پایینتر نگه دارید تا افراط نشود.
۲. شوری
نمک، خیارشور، پنیر و حتی بیکن یا گوشت فرآوریشده، بار شوری را بالا میبرند. برای مهندسی شوری:
- نمک افزوده به سس را جدا از شوری مواد دیگر حساب کنید.
- ابتدا سس را تنها تست نکنید؛ حتماً روی برگر تست کنید.
گاهی سسی که تنها مزه میکنید کمی کمنمک بهنظر میرسد، اما روی برگر با پنیر چدار، کاملاً بالانس میشود.
۳. اسیدیته
اسید از سرکه، آبلیمو، سس خردل، ترشیها و حتی گوجهفرنگی میآید. نقش آن در توسعه محصول سس برگر حیاتی است:
- کاهش حس چربی پتی و پنیر
- افزایش اشتها و طراوت برداشت طعم
- کمک به حفظ رنگ و بافت بعضی اجزا (مثلاً پیاز)
در برگرهای دودی یا اسموکی، اسیدیته کمی بیشتر، به تمیزشدن پسمزه کمک میکند.
۴. تلخی
تلخی در سس معمولاً نامرئی است، اما میتواند از:
- ادویههای سوخته یا بیشازحد تفتداده
- فلفل سیاه زیاد
- خردل تند یا سبزیجات تلخ
بیاید. تلخی کنترلشده برای ایجاد پیچیدگی خوب است، اما در فرمولنویسی باید منبع آن مشخص و قابلتنظیم باشد.
۵. اومامی
اومامی همان «خوشمزگی عمیق» است که از:
- گوجهفرنگی غلیظ (پوره، کچاپ پر Brix)
- سس سویا، ورچسترشایر، پنیر رندهشده
- رب فلفل یا رب گوجه خانگی خوب سرخشده
میآید. در برگر، اومامی گوشت و اومامی سس باید همافزا باشند؛ نه اینکه یکی دیگری را بپوشاند. اینجا فلسفه طعم کیوب که روی احترام به طعم گوشت تأکید دارد، بهخوبی معنا پیدا میکند.
طراحی فرمول پایه و توسعه واریانتها
در مهندسی سس برگر، ما معمولاً از یک فرمول پایه شروع میکنیم و بعد با افزودن لایههای طعمی، واریانتها را میسازیم؛ درست شبیه کاری که در فلسفه طعم کیوب برای معماری برگر انجام میشود.
۱. انتخاب فرمول پایه
رایجترین بیس برای سسهای برگری در ایران:
- بیس مایونزی (مایو + اسید + ادویه)
- بیس کچاپی (کچاپ + اسید + شیرینی + ادویه)
- بیس مایو–کچاپ (ترکیب مایونز و کچاپ با نسبتهای مختلف)
فرمول پایه باید:
- ازنظر بافت روی نان و پتی امتحان شده باشد.
- ازنظر طعم، خنثیِ هوشمند باشد؛ یعنی فضا برای افزودن تندی، دود، سبزیجات معطر و… داشته باشد.
۲. توسعه واریانتها
وقتی بیس آماده است، واریانتها را با لایهگذاری کنترلشده میسازیم:
- افزودن ادویهها: فلفل دودی، پاپریکا، زیره، سیر خشک برای ساخت پروفایلهای مختلف.
- سبزیجات: پیازچه، شوید، جعفری خردشده برای واریانتهای تازه و سبک.
- طعم دودی: استفاده از سس باربیکیو غلیظ، اسموکپودر استاندارد غذایی یا مواد دودیشده (مثل فلفل دودی).
- طعم تند: فلفل تازه، پوره فلفل، سسهای تند تخمیری یا فلفل خشک آسیابشده.
در هر مرحله، فقط یک پارامتر را تغییر دهید تا در تست حسی، علت تفاوت مشخص باشد. این همان منطق R&D سس است که بهمرور شما را به فرمولهای امضایی میرساند.
بخش عملی: نمونه عددی فرمول سس مایو–ترشی–کچاپ
حال یک نمونه ساده و کاربردی از فرمولنویسی سس برگر را با هم قدمبهقدم مینویسیم؛ سسی که برای برگر کلاسیک با نان بریوش و پتی گریلشده مناسب است.
۱. تعریف فرمول درصدی
هدف: سس بافتدار، کمی ترش، با شیرینی ملایم و توازن خوب برای گوشت گریل.
فرمول اولیه (V1):
| ماده | درصد وزنی | وزن برای بچ ۱۰۰۰ گرم |
|---|---|---|
| مایونز | ۵۵٪ | ۵۵۰ گرم |
| کچاپ | ۲۰٪ | ۲۰۰ گرم |
| خیارشور خردشده ریز | ۱۰٪ | ۱۰۰ گرم |
| آبلیمو یا سرکه سفید | ۵٪ | ۵۰ گرم |
| شکر | ۳٪ | ۳۰ گرم |
| نمک | ۱٪ | ۱۰ گرم |
| ادویه (فلفل سیاه، پاپریکا، سیر پودر) | ۶٪ | ۶۰ گرم |
مجموع: ۱۰۰٪ = ۱۰۰۰ گرم.
۲. تبدیل درصد به بچ کوچکتر
اگر در خانه یا یک تست کوچک R&D فقط ۲۰۰ گرم نیاز دارید، کافی است همه اعداد را در ۰٫۲ ضرب کنید. مثلاً:
- مایونز: ۵۵۰ × ۰٫۲ = ۱۱۰ گرم
- کچاپ: ۴۰ گرم
- خیارشور: ۲۰ گرم
- آبلیمو: ۱۰ گرم
- شکر: ۶ گرم
- نمک: ۲ گرم
- ادویه: ۱۲ گرم
۳. تست حسی و اصلاح فرمول
بعد از مخلوطکردن و استراحت حداقل ۳۰ دقیقهای در یخچال، سس را:
- یکبار تنها با قاشق تست کنید (برای بررسی تعادل پایه).
- یکبار روی برگر واقعی، با نان و پتی داغ تست کنید.
فرض کنیم نتیجه این است:
- طعم کمی شیرینتر از حد انتظار است.
- اسیدیته روی برگر کمی پایین است و سس کمی سنگین بهنظر میرسد.
تصمیم R&D برای نسخه بعدی (V2):
- شکر را از ۳٪ به ۲٪ کاهش دهید.
- آبلیمو را از ۵٪ به ۶٪ افزایش دهید.
- برای حفظ مجموع ۱۰۰٪، از درصد مایونز ۱٪ کم کنید.
بهاینترتیب، نسبت چربی به اسید کمی اصلاح میشود و سس روی پتیهای چربتر، احساس سبکتری ایجاد میکند. همین منطق ساده، پایه مهندسی ترکیبات، تعادل طعمی و پایداری بافت در فرمول سس برگر است.
تست حسی و اصلاح فرمول؛ از مثلثی تا تست کور
هیچ فرمولی روی کاغذ کامل نمیشود؛ تست حسی سس تنها راه فهمیدن این است که آیا فرمول روی زبان هم کار میکند یا نه. در توسعه محصول سس برگر، چند ابزار ساده ولی علمی داریم.
۱. آزمون مثلثی (Triangle Test)
در آزمون مثلثی شما به تستر:
- سه نمونه میدهید؛ دو تا از آنها یکسان است، سومی متفاوت.
- نمونهها با کد ناشناس سرو میشوند.
- از تستر میخواهید نمونه متفاوت را پیدا کند.
اگر اکثر افراد نتوانند تفاوت را تشخیص دهند، یعنی تغییر فرمول شما ازنظر حسی نامحسوس بوده و شاید ارزش دردسر تولیدی را نداشته باشد. این روش برای مقایسه V1 و V2 در R&D سس بسیار کاربردی است.
۲. تست کور (Blind Test)
در تست کور، نام سس و ترکیب آن را پنهان میکنید تا قضاوت احساسی کم شود. میتوانید:
- دو سس را روی دو برگر کاملاً یکسان بمالید.
- فقط با کد (A و B) سرو کنید.
- از تسترها بخواهید روی معیارهایی مثل تعادل شوری/اسیدیته، بافت، بعد ازطعم و هماهنگی با گوشت نمره دهند.
ترکیب این نمرهها با یادداشتهای خودتان، شما را بهسمت نسخه نهایی فرمول سس برگر هدایت میکند.
۳. دریافت بازخورد مشتری
در فضای واقعی رستوران ایرانی، رفتار مشتری قویترین دیتاست:
- آیا بشقاب با سس باقیمانده برمیگردد؟
- آیا مشتری اضافهکردن سس را درخواست میکند؟
- آیا از تندی/ترشی گله میکند یا آن را نقطه قوت میداند؟
برندهایی مثل کیوب، این بازخوردها را در کنار تستهای درونآشپزخانهای و استانداردهای کنترل کیفیت جمع میکنند تا فرمولها را بهصورت بهبود مستمر ارتقا دهند.
تبدیل یک فرمول شخصی به فرمول استاندارد برند
بسیاری از سرآشپزها یک «سس محبوب» دارند که سالها با آن کار کردهاند؛ اما وقتی بحث برند و توسعه میشود، این سس باید از سطح «راز شخصی» به سطح «فرمول استاندارد برند» برسد. مسیر این تبدیل چیست؟
۱. مستندسازی کامل
قدم اول، بیرون کشیدن دستور از ذهن شف و تبدیل آن به:
- درصد وزنی دقیق برای هر ماده
- روش آمادهسازی (خردکردن، تفتدادن، زمان استراحت)
- شرایط نگهداری (دما، مدت، نوع ظرف)
بدون این مستندات، سس همچنان وابسته به حضور همیشگی یک نفر است.
۲. همتراز کردن با استانداردهای برند
در یک برند مثل کیوب، هر سس باید با:
- فلسفه طعم برند (مثلاً احترام به طعم گوشت)
- استانداردهای ایمنی و بهداشتی
- قابلیت اجرای روزانه در فشار کاری بالا
همتراز باشد. ممکن است مجبور شوید بخشی از دستور را برای پایداری بافت، ماندگاری کوتاهمدت و سرعت آمادهسازی تنظیم کنید.
۳. تعریف پارامترهای کنترل کیفیت
برای اینکه سس از شعب مختلف یک طعم بدهد، باید پارامترهای قابلاندازهگیری تعریف شود، مثل:
- رِنج مجاز Brix
- رِنج مجاز pH (سطح اسیدیته)
- غلظت هدف (مثلاً عبور در X ثانیه از قیف مشخص)
این اعداد است که یک فرمول شخصی را به فرمول استاندارد برند تبدیل میکند و راه را برای رشد، فرنچایز و آموزش تیمهای جدید باز میکند.
از دستور شفاهی تا فرمول مهندسیشده
برای اینکه سس شما از سطح یک تجربه خوب خانگی به سطح یک محصول برندی قابل تکرار برسد، باید با عینک مهندسی و R&D سس به آن نگاه کنید:
- استانداردسازی: همه چیز را به وزن و درصد تبدیل کنید؛ از مایونز و کچاپ تا ادویهها و اسیدها.
- ثبت: هر بچ، هر تغییر و هر نتیجه تست حسی سس را در دفتر یا فایل R&D ثبت کنید.
- تعادل طعمی: شیرینی، شوری، اسیدیته، تلخی و اومامی را در ارتباط با پتی و نان برگر تنظیم کنید، نه در خلأ.
- تست: از آزمون مثلثی و تست کور برای تصمیمگیری علمی بین نسخههای مختلف فرمول سس برگر استفاده کنید.
- بهبود مستمر: بازخورد مشتری و دادههای تست را وارد چرخه اصلاح فرمول کنید تا به نسخه پایدار و امضایی برسید.
برندهایی مثل کیوب برگر با همین نگاه، سس را از «چند قاشق از این، کمی از آن» به یک فرمول قابل آموزش، کنترل و توسعه تبدیل میکنند؛ مسیری که هر فودلاور جدی، سرآشپز حرفهای یا مدیر رستوران میتواند در آشپزخانه خود شروع کند.
کیوب برگر؛ آزمایشگاه داخلی سس و طعم
کیوب برگر فقط جایی برای خوردن برگر نیست؛ یک آزمایشگاه داخلی سس و طعم است که در آن، هر سس قبل از رسیدن به میز شما، از فیلتر فرمولنویسی، تست حسی و کنترل کیفیت عبور میکند. همین رویکرد است که کیوب را از یک فستفود معمولی به یک مرجع مهندسی طعم برگر در ایران نزدیک میکند.
اگر از این نگاه مهندسی به سس و برگر لذت بردید و دوست دارید عمیقتر وارد معماری طعم، ساخت پتی، نان و سسهای امضایی شوید، پیشنهاد میکنیم حتماً بخش دانشنامه برگر کیوب و دیگر مقالات علمی وبلاگ را دنبال کنید.
این فقط شروع مسیر است؛ با هر مقاله، یک لایه جدید از دنیای طعم، استاندارد و داستان کیوب برگر باز میشود. اگر شما هم در آشپزخانه خود درگیر توسعه محصول سس برگر هستید، اینجا همان جایی است که میتوانید زبان مشترک علمی و الهام طعمی را کنار هم پیدا کنید.
پرسشهای متداول درباره فرمولنویسی و مهندسی سس برگر
۱. چرا باید بهجای قاشق، مواد سس را وزن کنم؟
قاشق و پیمانه حجم را میسنجند، نه وزن؛ درحالیکه چگالی مواد مختلف فرق میکند. یک قاشق سیر پودر با یک قاشق نمک، وزن و اثر طعمی یکسان ندارند. وقتی بهسمت فرمولنویسی سس میروید، باید بتوانید نسخهها را دقیق تکرار کنید. وزنکشی این تکرارپذیری را تضمین میکند، مقیاسپذیری (ساخت بچهای بزرگتر) را ساده میکند و امکان مقایسه علمی بین نسخههای مختلف را به شما میدهد.
۲. اگر به تجهیزات حرفهای مثل رفرکتومتر دسترسی نداشته باشم چه کنم؟
داشتن ابزارهایی مثل رفرکتومتر برای اندازهگیری Brix عالی است، اما شرط لازم شروع R&D سس نیست. در ابتدا میتوانید از برندهای مرجع سس صنعتی بهعنوان نقطه مقایسه استفاده کنید و با تست حسی منظم، شیرینی و غلظت را بالانس کنید. مهمتر از ابزار، عادت به وزنکشی، ثبت دقیق و اجرای تستهای کور ساده است. وقتی حجم تولید و جدیت پروژه بالا رفت، میتوانید بهتدریج ابزارهای تخصصیتر اضافه کنید.
۳. چطور تعادل اسید و چربی را در سس برگر پیدا کنم؟
از یک فرمول پایه شروع کنید که در آن حدود ۵۰–۶۰٪ مایونز (یا بیس چرب) و ۳–۶٪ اسید (سرکه/آبلیمو) وجود دارد. ابتدا سس را تنها مزه کنید، سپس حتماً روی برگر واقعی تست کنید؛ چون پتی، پنیر و نان هم چربی و اسید خود را وارد بازی میکنند. اگر سس روی برگر سنگین و خستهکننده است، اسید را کمی بالا ببرید و کمی از بیس چرب کم کنید؛ اگر تیز و آزاردهنده است، برعکس عمل کنید. هر تغییر را در دفتر R&D ثبت کنید تا به نقطه تعادل اختصاصی برند خود برسید.
۴. برای تست حسی سس در رستوران شلوغ چه روشی کاربردیتر است؟
در محیطهای پر فشار، سادهترین راه، تست کور دو نمونهای (A/B) است. دو نسخه از سس را روی دو برگر یکسان سرو کنید، آنها را با کد جدا کنید و از چند نفر از تیم (یا مشتریان داوطلب) بخواهید فقط براساس تجربه لقمه، به مزه، بافت و تعادل نمره دهند. نتایج را سریع در فایل R&D سس ثبت کنید. وقتی وقت بیشتری داشتید، میتوانید آزمون مثلثی یا تستهای ساختارمندتر را در شیفتهای آرامتر اجرا کنید.
۵. چطور سس برگر را با سبکهای مختلف نان و پتی هماهنگ کنم؟
هر نان و پتی مثل یک «بستر طعمی و بافتی» عمل میکند. نان بریوش شیرین و چرب است؛ پس سسی با شیرینی کمتر و اسیدیته بیشتر برای آن مناسب است. در مقابل، نان ساده و کمچرب، کشش سسهای کمی غلیظتر و کرمیتر را دارد. برای پتیهای دودی یا بسیار چرب، اسید و ادویههای روشن (مثل خردل، فلفل سیاه) را بالا ببرید تا تعادل ایجاد شود. بهترین راه، ساخت ماتریس تست است؛ چند سس × چند نوع نان/پتی، و ثبت نتایج برای رسیدن به ترکیبهای ایدهآل.







